دوست داشتم گاو ميبودم تو يك جنگل، تنهايِ تنها كل عمرم، سرگرم صحبت با درخت ها ميشدم. يا كه نه خدايا من را گاو نيافرين اخه نميتوانم دستم را زير چانه ام بذارم و فكر كنم. مرا گربه اي چاق و خوشگل بيافرين سفيد و خاكستري، شير ميخورم و گوشت لذيذ. نه خدايا مرا گربه هم نيافرين دُمبم را ميبرند، زير شكم زن حامله ام ميزنند. و مجبور به ترس از آنها ميشوم. خدايا من را شاهين بيافرين چشمهايم را لاي بالهايم ميگذارم. دوست دارم شاهين باشم. از بالاي ابرها موجودات كوچكت را شكار ميكنم. بچه هايم را بزرگ ميكنم و همه شاهين پر قدرت صدايشان ميكنند. شايدم نه خداوندا انسان ها بچه ام را شكار ميكنند! قدرت را از آنها ميگيريند، مجبور به خوردن گوشت شكار شده ميشوند. خدايا منرا خار كن سنگ كن ، آدم نكن. #اميرافشار @mazookhiism
داستان كوتاه خدايا ,شكار ,ام ,دوست ,شاهين ,ميكنند ,من را ,خدايا من ,مرا گربه ,مجبور به ,را شكارمنبع

ذات

كبوتر

مشكلات چشمان ما ميشوند

موفقیت

دوست دارم که من....

عشق

عشق به كفش

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

طب سنتی (حکیم دکتر ایمان غیاثی) نمایندگی فروش بیمه پاسارگاد کهکشانی ها محصولات تخصصی گیاهی اقامت اروپا جدید نماشویی kdsjfedfioiofi خرید آنلاین تردمیل ارزان مرکز فروش نبشی پی سی دانلود